خوشا آن پیکر افتاده در خاک
12 بهمن 1396 توسط مرغ باغ ملکوت
خدایا، تو میدانی که چه می کشیم ، پنداری که چون شمع ذوب می شویم ، آب می شویم ما ازمردن نمی هراسیم ، اما میترسیم بعد ازما ایمان را سر ببرند و اگر نسوزیم هم که روشنائی می رود و جای خود را دوباره به شب می سپارد ، پس چه باید کرد؟
از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند وهم باید بمانیم تا فردا شهید نشود ، عجب دردی چه می شد امروز شهید می شدیم و فردا زنده می شدیم تا دوباره شهید شویم.
فرازی از وصیت نامه دانشجوی شــــــــهید مــهدی رجبـــــ بیــگی
خوشا آن پیکر افتاده در خاک که از خونش شده آغشته رخسار
خوشا سر خرمن مهدی (عج)نهادن دم آخر حسین (ع)آید به دیدار…